تاریخچه عبارت "او همه خانه ها را ندارد"

فهرست مطالب:

تاریخچه عبارت "او همه خانه ها را ندارد"
تاریخچه عبارت "او همه خانه ها را ندارد"

تصویری: تاریخچه عبارت "او همه خانه ها را ندارد"

تصویری: تاریخچه عبارت "او همه خانه ها را ندارد"
تصویری: TAFSIR SOORAT FATIHA BENHALIMA ABDERRAOUF 2024, مارس
Anonim

عبارت "همه خانه ها" از نظر اصطلاحات بسیار قدیمی و نسبتاً غیرمعمول است. برخلاف بیشتر واحدهای عباراتی ، معنای منفی این جمله را نرم نمی کند ، بلکه برعکس آن را تقویت می کند. این از کجا آمده و عبارت "همه در خانه نیستند" به چه معناست.

وقتی همه در خانه باشند خوب است
وقتی همه در خانه باشند خوب است

لازم است

  • - فرهنگ لغت واحدهای عبارت شناسی
  • - منابع ادبی

دستورالعمل ها

مرحله 1

این واحد عبارت شناسی به طور همزمان در چندین زبان اسلاوی ظاهر شد. بنابراین ، کسانی که اصالت روسی به او نسبت می دهند ، اشتباه می کنند. "به هیچ وجه در خانه" ، "به هیچ وجه در خانه" ، "nie wszyscy w domu" ، "nemít vsech doma" ممکن است نه تنها برای یک روسی ، بلکه همچنین برای یک بلاروسی ، اوکراینی ، لهستانی ، چک باشد. هیچ نویسنده ای برای این عبارت گیرنده وجود ندارد. این واقعا محبوب ، حتی بین المللی است. اما ریشه شناسی آن را می توان ردیابی کرد.

گام 2

عبارت "همه خانه ها" بر اساس تقارن نمونه های کهن ساخته نشده است: "کامل - ناقص (کامل - معیوب)". این بیان بر اساس تصویر خانه است که برای بسیاری از مردم تصویر یکپارچگی جهان را نشان می دهد. به خصوص اگر خانه پر باشد: یک خانواده بزرگ ، بسیاری از فرزندان ، مادربزرگ ها ، پدربزرگ ها و سایر اقوام. اگر خانه پر باشد (همه خانه ها) ، نظم در جهان یک خانواده تنها حکمفرما است. از این نظر ، استعاره "خانواده" نشان دهنده یکپارچگی فضای فکری فرد است که به یکپارچگی یک خانواده کامل تشبیه شده است.

مرحله 3

حضور همه اعضای خانه در خانه نظم ، انسجام ، یک زندگی درونی غنی است. عدم حضور کسی (به دلایل مختلف ، اما غالباً مرگ ، مرگ در جنگ ، مرگ کودک در دوران نوزادی و سایر مصائبی که معمولاً برای خانواده های بزرگ اتفاق می افتد) "ناقص بودن" خانه را در پی دارد ، که به "ناقص" منتقل می شود از دنیای درونی یک شخص در نتیجه فقدان "کامل بودن" ، روان به هم می خورد و عملکرد ذهنی آسیب می بیند. بنابراین ، با گذشت زمان ، عبارت "همه در خانه نیستند" معنای سخت تری به خود می گیرد - "همه چیز با سر و ترتیب نیست". این دیگر در مورد خانواده و خانه نیست ، بلکه به این واقعیت مربوط می شود که شخصیت دارای روان آشفته ، عملکرد مغز است و بنابراین توانایی درک کافی از آنچه اتفاق می افتد ، رفتار مطابق با هنجارهای پذیرفته شده است.

مرحله 4

"ناقص بودن" فکری نه به عنوان حماقت (ذاتی) ، بلکه به عنوان محرومیت از ذهن (دیوانگی) تعبیر می شود. یعنی شخصی که قبلاً باهوش بود ، به دلیل برخی اتفاقات بیرونی یا درونی ، "کاملاً در ذهن نبود" ، کاملاً طبیعی نبود.

توصیه شده: