روانشناسی بیشتر با کدام علوم ارتباط دارد؟

فهرست مطالب:

روانشناسی بیشتر با کدام علوم ارتباط دارد؟
روانشناسی بیشتر با کدام علوم ارتباط دارد؟

تصویری: روانشناسی بیشتر با کدام علوم ارتباط دارد؟

تصویری: روانشناسی بیشتر با کدام علوم ارتباط دارد؟
تصویری: دکتر هلاکویی - علم، خدا، روان‌شناسی و متافیزیک 2024, آوریل
Anonim

روانشناسی به عنوان علمی مستقل در اواسط قرن نوزدهم ظهور کرد. دکترین فرایندها و پدیده های ذهنی فقط با ظهور دانش در مورد ساختار مغز انسان شروع به توسعه فعال می کند. روانشناسی پس از تبدیل شدن به یک علم تجربی ، دستاوردهای علوم انسانی و علوم طبیعی را به خود جذب کرده است. به همین دلیل ارتباطات این رشته با سایر شاخه های دانش بسیار قوی و همه کاره به دست آمد.

روانشناسی بیشتر با کدام علوم ارتباط دارد؟
روانشناسی بیشتر با کدام علوم ارتباط دارد؟

جایگاه روانشناسی در نظام جدید علوم

مشکلاتی که در حوزه روانشناسی قرار می گیرند بسیار پیچیده و متنوع هستند. این امر تعیین جایگاه دقیق این علم را در سیستم دانش علمی دشوار می کند. طی سالها ، بحثهای شدیدی در مورد اینکه آیا روانشناسی باید یک رشته انسانی یا یک رشته طبیعی تلقی شود ، وجود داشته است.

برای این س noال نمی توان پاسخ صحیح واحدی داشت ، زیرا بخشی از شاخه های روانشناسی ارتباط تنگاتنگی با علوم انسانی دارد و بخشی دیگر نیز ارتباط تنگاتنگی با علوم طبیعی دارد.

دانشمند معتبر شوروی B. M. Kedrov ، مشهور به فعالیت خود در زمینه روش شناسی علوم ، طبقه بندی به اصطلاح غیرخطی دانش علمی را مطرح كرد و روانشناسی را در وسط مثلثی قرار داد ، كه اوج آن رشته های فلسفی ، طبیعی و اجتماعی بود. به نظر می رسد این دیدگاه در مورد جایگاه روانشناسی در نظام مدرن علوم ، از آنجا كه به اندازه کافی روابط علمی بین رشته ای را منعكس می كند ، قابل قبول ترین باشد.

پیوندهای بین روانشناسی و سایر علوم

تصور پیشرفت روانشناسی بدون ارتباط گسترده با فیزیک ، زبانشناسی ، منطق و ریاضیات غیرممکن است. پدیده هایی که در تعامل افراد و گروه ها رخ می دهد ، روانشناسی اجتماعی را به جامعه شناسی و علوم سیاسی نزدیک می کند. رشد روان فردی فرد در روند رشد بدون در نظر گرفتن فیزیولوژی و پزشکی قابل درک نیست.

روانشناسی پیوندهای تاریخی شدیدی با دانش فلسفی دارد ، زیرا در یک زمان دقیقاً از فلسفه به عنوان یک علم جداگانه متمایز بود. از جمله مشکلات فلسفی که روانشناسان نظری حل می کنند ، می توان مشکلات روش تحقیق فعالیت ، شناسایی و روشن شدن موضوع علم روانشناسی را نام برد.

روانشناسی و فلسفه با جذابیت در موضوع ظهور آگاهی انسان و مطالعه اصول تفکر مرتبط هستند.

تصور علم روانشناسی بدون زیست شناسی نیز دشوار است. این به دلیل این واقعیت است که فرایندها و حالات ذهنی اساس بیولوژیکی دارند. دانش جمع شده در زمینه مورفولوژی سیستم عصبی مرکزی و فیزیولوژی فعالیت عصبی بالاتر از اهمیت ویژه ای در مطالعه فرایندهای ذهنی برخوردار است.

روانشناسی و جامعه شناسی بسیار نزدیک به هم گره خورده اند و با هم تلاقی می کنند. روانشناسان می دانند که پدیده های ذهنی و رفتار انسان از نظر اجتماعی شرطی است. موضوع مطالعه در اینجا فرد ، گروه های افراد و رابطه بین آنها است. اغلب اتفاق می افتد که تحقیقات جامعه شناختی و روانشناختی در یک مجموعه پیچیده انجام می شود.

تأثیر متقابل ، تقاطع علایق و موضوعات پژوهشی علوم مرتبط از ویژگیهای کل حوزه علمی به عنوان یک کل است. وسعت روابط میان رشته ای بین روانشناسی و سایر علوم متقابلاً هر شاخه علمی را غنی می کند و فرصتی را برای محققان فراهم می کند تا در جوهر پدیده های ذهنی و اجتماعی - روانشناختی نفوذ کنند.

توصیه شده: